در کنار تخته سنگی بزرگ مردی میانسال که پوست گوزن بر تن دارد چیزی بر سطح سخت سنگ آذرین حک می‌کند؛ نماد زندگی و باروری دوباره طبیعت را، نقش یک بز کوهی که قوس بلند شاخ‌هایش از سر به کمر رسیده. اینجا کوه‌های زاگرس در فلات مرکزی ایران است، ۱۲ هزار سال پیش در اواخر دوران پارینه سنگی!
به گزارش نشریه الکترونیک جهان گردش به نقل از همشهری آنلاین، مردمان بعضی قبیله‌ها غارنشینی را رها کرده و در دشت‌های نزدیک به رودخانه پناهگاه‌هایی برای خود ساخته‌اند تا نخستین نشانه‌های تمدن بشر بر سیاره‌ زمین ظهور کند.

این تجسمی از دورانی است که سبب پیدایش هزاران نقش‌ اسرارآمیز بر سنگ‌های منطقه‌ای وسیع به نام «تِیمَره» شده است؛ منطقه‌ای که با وجود دست‌کم ۲۱ هزار سنگ‌نگاره، هنوز در جامعه‌ جهانی و حتی میان بعضی باستان‌شناسان ایرانی ناشناخته است و کمتر ردی از نام آن در منابع پژوهشی یا در میان جاذبه‌های دیدنی ایران پیدا می‌شود.
با اینکه تیمره میراثی کم‌نظیر از هنر صخره‌ای (Rock Art) انسان پیش از تاریخ و دوران باستان است و این قابلیت را دارد تا در بالاترین اولویت معرفی به فهرست میراث جهانی یونسکو قرار بگیرد؛ اما بدون ‌حامی و تنهاست. متاسفانه توجه به این میراث عظیم هزاران ساله، حتی در حد یکی از صدها کاروانسرا، برج و مسجد ثبت شده در فهرست آثار ملی نبوده است.
در محدوده سه شهرستان خمین، گلپایگان و الیگودرز منطقه‌ای وجود دارد که هزاران نقش بر سنگ‌های آن حک شده. تمرکز اصلی این سنگ‌نگاره‌ها در حاشیه‌ شاخه‌ای از «قمرود» و در دره‌ای به نام تیمره است؛ دره‌ای که رودخانه قمرود طی هزاران سال فرسایش خاک به وجود آورده است.
شمار سنگ‌نگاره‌ها، قدمت آنها، گوناگونی نقش‌ها و رازهای نهفته در تیمره، چنان ارزشمندند که صدها پژوهشگر را سال‌ها مشغول کاوش خواهند کرد.  
اولین مستندات دانشگاهی درباره سنگ‌نگاره‌های تیمره و نمونه‌های مشابه آن در ایران را مرتضی فرهادی ـ استاد جامعه‌شناس ـ در کتاب خود به نام «موزه‌هایی در باد» ارائه کرده است. در چند سال اخیر یک پژوهشگر آزاد و معلم اهل خمین توجه بیشتری را نسبت به تیمره جلب کرده؛ «محمد ناصری‌فرد» تیمره را وجب به وجب می‌شناسد و بسیاری از نقش‌های منطقه را خود او یافته و به کمک باستان‌شناسانی در داخل و خارج کشور به رمزگشایی آنها مشغول است.
ناصری‌فرد دو کتاب هم به نام‌های «موزه‌های سنگی، هنرهای صخره‌ای» و «سنگ‌نگارهای ایران، نمادهای اندیشه‌نگار» در این زمینه منتشر کرده است. به کمک او و متخصصان مرکز کتیبه‌شناسی سازمان میراث فرهنگی بیش از ۲۰ قطعه مولاژ شده از سنگ‌نگاره‌های تیمره در باغ کتیبه‌ها واقع در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در شمال تهران قرار گرفته تا ایرانیان و گردشگران خارجی بیشتر با تیمره و پیشینه تمدن‌های اولیه در فلات ایران آشنا شوند.
متاسفانه در باستان‌شناسی دانشگاهی ایران گرایش کمتری به شناخت سنگ‌نگاره‌ها بوده و این بخش از تاریخ ایران ناشناخته مانده است؛ آن قدر که کمتر مقاله‌ای در این زمینه منتشر شده و در فهرست‌های آثار هنر صخره‌ای در جهان ایران فراموش شده ‌است؛ در حالی که نقش‌های تیمره می‌توانند در جمع مهم‌ترین آثار تمدن بشری برای شناخت زندگی انسان‌ در دوران نوسنگی باشند.

پیشینه‌ سنگ‌نگاره‌ها 
سنگ‌نگاره (Petroglyph) دسته‌ای از آثار باستان‌شناسی است که در مجموعه‌ بزرگ‌تری به نام هنر صخره‌ای می‌گنجد؛ شامل هر اثری از انسان که روی سنگ طبیعی پیاده شده باشد از نقاشی‌های پیش از تاریخ بر دیوار غارها گرفته تا سنگ‌نگاره‌ها که آثاری کنده شده روی سنگ‌ها و صخره‌های رها در طبیعتند.
سنگ‌نگاره‌ها در همه قاره‌ها به‌جز جنوبگان، که در دوران کهن هرگز محل زندگی انسان نبوده، پیدا شده‌اند. برای همین سنگ‌نگاره‌ها هنری جهانی هستند که با شروع تمدن دشت‌نشینی، شکل‌گیری اجتماعات بزرگ‌تر و آغاز کشاورزی نخستین نشانه‌های نیاز انسان به خط و علائم ارتباطی بوده‌اند.
بیشترین پراکندگی سنگ‌نگاره‌ها در آفریقا، اسکاندیناوی، سیبری، جنوب‌غرب ایالات متحده، آمریکای جنوبی و استرالیا پیدا شده؛ اما با معرفی هزاران نقش در تیمره ایران را هم باید به جمع این مکان‌ها اضافه کرد. در تیمره تراکم نقش‌ها در امتداد یک دره بی‌اندازه غنی و باورنکردنی است.
به همین دلیل ادعای اینکه تیمره قلب زنده هنر صخره‌ای در خاورمیانه است به هیچ وجه بزرگنمایی نیست. البته تیمره تنها منطقه‌ سنگ‌نگاره‌ها در ایران نیست اگرچه احتمالا غنی‌ترین آنهاست. این آثار در بسیاری از استان‌های ایران پیدا شده‌اند، همچون نقش‌های «سراوان» در سیستان و بلوچستان (از مهم‌ترین آثار نوسنگی در ایران)، سنگ‌نگاره‌های کردستان، لرستان، فارس، میمند کرمان، شوشتر خوزستان و کوه ارنان یزد. همچنین در همسایگی تیمره هم سنگ‌نگاره‌های بسیاری در محلات و دلیجان، شمال خمین، و روستای آشناخور شهرستان الیگودرز یافت شده‌اند.  

باستان‌شناسان آغاز سنت سنگ‌نگاره‌ها را با پایان دوران پارینه‌سنگی و کوچ انسان از غارها به دشت‌ها و شروع نوسنگی همراه می‌دانند. به این ترتیب قدمت آنها را حداکثر ۱۲ هزار سال می‌دانند و اوج ظهور این آثار بسته به سرزمین‌های مختلف بین ۱۰ تا ۵ هزار سال پیش تخمین زده می‌شود. اما این تخمین‌ها هنوز نادقیق نیستند و سنگ‌نگاره‌های تیمره ممکن است پیشینه متفاوتی از این آثار نشان دهد که شاید تا ۵ ‌هزار سال کهن‌تر از قدیمی‌ترین سنگ‌نگاره‌های شناخته شده باشد. قدمت‌سنجی سنگ‌نگاره‌ها به سادگی آثار باستان‌شناسی دوران تاریخی نیست؛ به خصوص در ایران که این زمینه کاملا بکر است و سنگ‌نگاره‌های آن هنوز برای بهترین متخصصان این رشته در جهان ناآشناست. سبک هنر سنگ‌نگاره ها،
نمادهای به کاررفته، ابزارهای استفاده شده در حکاکی هر کدام برای کارشناسان معیاری در سنجش قدمت این نقش‌هاست.

میزان فرسودگی و اثر فرسایش بر نقش‌ها هم معیار دیگری است که با توجه به رطوبت محلی در طول زمان و جهت قرارگیری نقش‌ها نسبت به جهت عمومی وزش باد در منطقه، یا سرپناه ‌داشتن نقش‌ها در مقابل برف و باران سنجیده می‌شود. عمق حک شده اغلب سنگ‌نگاره‌ها فقط حدود نیم ‌سانتی‌متر است. آثار ضربه و روشنی زیر پوسته سنگ در بعضی از آنها به خوبی دیده می‌شود؛ در حالی که بعضی دیگر که کهن‌ترند یا سریع‌تر فرسوده شده‌اند، به رنگ سطح تیره سنگ درآمده‌ و محو شده‌اند. در تیمره بسیاری از نقش‌ها در تخته‌سنگ‌های رو به شرق (خلاف جهت عمومی وزش باد) و بر دیواره‌هایی با زاویه عمود بر زمین حک شده‌اند که طی هزاره‌ها از باد و باران کمتر فرسوده شوند.
این آگاهی و توجه انسان پیش از تاریخ به قوانین طبیعت حیرت‌انگیز است. روش دقیق‌تر باستان‌شناسان و دیرین‌شناسان معمولا جست‌وجوی مواد ارگانیک یا زیستی در آثار و سنجش میزان کربن ۱۴ در آنهاست. در این روش معروف به رادیوکربن از میزان کاسته شدن اتم‌های ناپایدار کربن ۱۴ (که نیمه عمر حدود ۵۷۰۰ سال دارند) نسبت به میزان اولیه آنها در ماده ارگانیگ قدمت آثار یا بقایای موجودات سنجیده می‌شود.
اما در سنگ‌نگاره‌های کهن که نه در قعر خاک و درون غارها که در محیط باز و تحت تاثیر عوامل طبیعی قرار دارند معمولا مواد ارگانیک به حد کافی برای این آزمایش‌ها باقی نمانده. در چند سال اخیر فناوری جدید روشی مبنی بر دستگاه‌ طیف‌سنج شتاب‌دهنده در اختیار گذاشته که برای تخمین قدمت فقط به ذره‌ای ماده ارگانیک در آثار نیاز دارند.
محقق آزاد سنگ‌نگاره‌ها – محمد ناصری‌فرد- با دعوت از گروهی از باستان‌شناسان اروپایی به تیمره، ورود این دستگاه به ایران و امکان قدمت‌سنجی برخی از نقش‌ها را به کمک این طیف‌سنج فراهم کرد. اما نتایج دور نخست این آزمایش‌ غافلگیرکننده است زیرا پیشینه برخی نقش‌های تیمره را به ۱۷‌هزار سال پیش برمی‌گرداند که بسیار کهن‌تر از بررسی‌های اولیه است. به نظر می‌رسد جدیدترین نقش‌ها نیز به هزاره دوم پیش از میلاد برمی‌گردند.
به طور مثال یکی از تازه‌ترین نقش‌های پیدا شده تصویر ساختمانی چند طبقه است؛ درست مانند زیگورات‌های ایلامی که بارزترین نمونه‌ آن بنای عظیم چغازنبیل در خوزستان است. نقش دیگری در تیمره علائمی پیدا شده که کارشناسان مرکز کتیبه‌شناسی سازمان میراث‌فرهنگی آن را خط نیاایلامی (پروتو ایلامی یا ایلامی اولیه) می‌دانند، در جمع اولین انواع خط در جهان که حدود ۵ هزار سال پیش در بین‌النهرین و فلات ‌ایران استفاده می‌شده‌ و هنوز کاملا رمزگشایی نشده است. به این ترتیب تیمره موزه‌ای سر باز در طبیعت زاگرس از نخستین علائم ارتباطی انسان پیش از تاریخ تا دوران پیدایش خط است.  
اما سنت استفاده از این نقش‌ها و حک کردن سنگ‌نگاره‌ها در دوران باستان به پایان نرسید. نقش‌های ساده و بدوی بز و میش و نمادهای اسرارآمیز سنگ‌نگاره‌ها هنوز در صنایع‌دستی ما باقی است؛ در فرش‌ها، نقش‌های سفال‌ها و به خصوص در آثار هنری عشایری همچون نقش‌های گبه‌ها.
حتی در میان عشایر هنوز سنت حک‌کردن سنگ‌نگاره‌ها باقی است و چنین نقش‌هایی که گاهی فقط چند سده یا حتی چند دهه قدمت دارند ممکن است محققان را به اشتباه بیندازند. سنگ‌نگاره‌های بز و میش در کوه‌های اطراف تخت‌جمشید و حتی روی آثار حجاری شده هخامنشیان (که پس از ویرانی و رهاشدن این آثار انجام شده) مثالی از ادامه این سنت است که از ۱۷ ‌هزار سال پیش تا به امروز ادامه یافته است.

 

تصویر زندگی، نقش‌های ارتباطی، یا نمادهای آیینی 
بز کوهی، انواع حیوانات از پرندگان و آهوان تا موجودات درنده، صحنه‌های شکار، نبردهای پهلوانی و علامت‌های مرموز مانند دایره‌نقطه‌ها، تک مثلث‌ها و ساعت‌شنی‌ها، صلیب‌ ـ ‌دایره‌ها، نمادهای خورشید، نقطه‌چین‌ها، و حفره‌های کوچک پیاپی که به فنجان‌نماها معروفند. این نقش‌ها چه می‌گویند؟ بعضی کارشناسان معتقدند سنگ‌نگاره‌ها فقط نمایش محیط اطراف انسان آن دورانند. در حالی که

فنجان‌نماها معروفند. این نقش‌ها چه می‌گویند؟ بعضی کارشناسان معتقدند سنگ‌نگاره‌ها فقط نمایش محیط اطراف انسان آن دورانند. در حالی که متخصصان دیگری آنها را نمادهای آیینی می‌دانند که برای درخواستی از طبیعت و آسمان‌ها یا شکرگزاری نقش می‌شده‌اند.
بز کوهی که بیش از ۸۰ درصد نقش‌های تیمره را شامل می‌شود و نقش اصلی در سنگ‌نگاره‌ها و سفالینه‌های فلات ایران و بین‌النهرین است، نماد رویش و باروری طبیعت دانسته می‌شود و ممکن است حک کردن آن نیایش درخواست باران، پایان زمستان یا شکرگزاری ظهور این علائم در طبیعت یا تمایل به جفت‌یابی بوده است.
بعضی از نقش‌ها هم ظاهرا زبان اشاره‌ای است یا زبان رمزی که شَمن‌های هر قبیله استفاده می‌کرده‌اند. بعضی نقش‌ها ممکن است جهت‌های جغرافیایی، تقویم یا اجرام آسمانی را نشان دهند. برای انسان دشت‌نشین که به کشاورزی رو آورده، اینها نیازهایی جدی است که در دوران پارینه‌سنگی حس نمی‌شده است. بعضی نقش‌ها هم ممکن است نقشه راه باشند یا تابلوهای فرسخ‌شمار، یا مرز قلمرو میان قبایل را نشان دهند. اما بعضی از این بوم‌های سنگی به وضوح صحنه یک واقعه یا مراسم را نشان می‌دهند. یکی از زیباترین نقش‌های تیمره بر تخت‌سنگی بالای کوه، میان تنگ غرقاب و قیدو، مشرف به رودخانه است.
در این تابلوی چهار متری به یک گراز بزرگ و خانواده‌اش حمله شده. از یک سو یک گرگ و یوزپلنگ تصویر شده‌اند و از سوی دیگر پلنگی است و دو انسان اسب‌سوار که بی‌پروا و کمند در دست به صحنه نزدیک می‌شوند. بر سر گراز و پلنگ برف می‌بارد و تابلو یک صحنه زمستانی را به تصویر می‌کشد. از آنجا که پیشینه اهلی کردن اسب‌ها و سواری گرفتن از آنها به اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد در خاورمیانه برمی‌گردد قدمت این نقش کمتر از شش هزار سال است.  
بوم‌های سنگی دیگر در تیمره شکارهای انفرادی و دسته‌جمعی، جنگ تن به تن، رقص‌های گروهی آیینی، زنان باردار و زایش نوزاد، شمن‌ها و جادوگران، کاروان شتر و صحنه‌های دیگری از زندگی پیش از تاریخ را نشان می‌دهند. یکی از نقش‌های تازه پیدا شده صحنه‌ای است که چند تصاویر پیاپی روی یک بوم حرکت بز کوهی را نشان می‌دهد. این نخستین نشانه‌های خلق انیمیشن و تصاویر متحرک در ذهن انسان است. برخی نقش‌ها معرف ابزارهای شکار آن دورانند: کمند و قلاب‌سنگ، نیزه‌های یک‌سر و دوسر، گرز و چماق، شمشیر و در نقش‌های جدیدتر تیر و کمان.
در یکی از زیباترین این نقش‌ها که به سبب زاویه قرارگیری سنگ بسیار سالم مانده، مردی با کمند در حال شکار یک مارال است. شاخ‌های بلند و تیغه‌دار این گوزن قرمز چنان دقیق روی سنگ سخت آتشفشانی تصویر شده‌اند که باور قدمت هزاران ساله این نقش دشوار است.
در نقش‌های دیگر رد انواع جانوران پیدا می‌شود؛ انواع دیگر گوزن‌ها، شیر ایرانی و یوزپلنگ آسیایی، ماهی، لاک‌پشت، گاومیش و گور آسیایی. اما در این میان حیواناتی نیز دیده می‌شوند که ردی از آنها در چند هزار سال اخیر ایران نیست؛ میمون و زرافه. در چه دورانی نسل این جانداران در فلات ایران منقرض شده است؟

رازهای سربه‌مهر تیمره
اسرار شگفت‌انگیزتری در نقش‌های تیمره وجود دارند که دیدن آنها هوش از سر می‌برد. در بزرگ‌ترین تابلوی سنگی تیمره که روی تخته سنگی به مساحت ۴۰ متر مربع تصویر شده و به کتیبه بزرگ معروف است، بیش از ۱۵۰ نقش یک جا جمع شده‌اند. رازگشایی همین سنگ‌نگاره به تنهایی به سال‌ها کار پژوهشی در سطح جهانی نیازمند است. در بالای انبوه نقش‌های حیوانات این تابلو مرد شکارچی‌ای دیده می‌شود که از کمندی نامتعارف و عجیب استفاده می‌کند. درست کنار پای او حیوانی با بدن زره‌پوش پیداست.
بازمانده این پستانداران از گونه کمربندداران با پوشش زرهی امروز در آمریکای مرکزی و جنوبی به نام آرمادیلو باقی مانده‌اند. اما آنچه در تیمره تصویر شده شاید موجود منقرض شده‌ای به نام دودیکوروس باشد که درست مانند این نقش دمی گرز مانند داشته است.
این موجود که انواعی از آن تا چهارمتر طول داشتند از شکارهای انسان غارنشین بوده و حدود ۱۱ هزار سال پیش در پایان عصر یخبندان منقرض شده‌ است. نظر قطعی درباره ماهیت جانوران موجود در نقش‌های تیمره که مدت‌ها پیش منقرض شده‌اند به کارشناسی زیست‌شناسان و دیرین‌شناسان نیاز دارد و می‌تواند به پایان‌نامه‌های دانشگاهی و اکتشافات جدی منجر شود.
در میان نقش‌های تیمره دست‌کم یک نقش از ببر دندان شمشیری (یا دندان اره‌ای) نیز پیدا شده است. این گربه‌سانان در سراسر دنیا وجود داشته‌اند اما بنابر دانش امروز گونه اروپا ـ آسیایی آنها ۳۰‌هزار سال پیش منقرش شده و فقط در آمریکا این حیوان تا ۱۰‌هزار سال پیش در پایان دوران یخبندان باقی مانده ‌است. آیا این نقش در تیمره باقی ماندن این گونه را تا دوران نوسنگی در فلات ایران نشان می‌دهد؟  

در منطقه مزاین از مجموعه تیمره درست مشرف به رودخانه نقش حیرت‌انگیز دیگری وجود دارد که آن را به طور کاملا اتفاقی یافتیم. یک مرد شکارچی با شمشیر در حال کشتن موجودی شبیه به میمون است. رو به‌روی آنها حیوانی عظیم با گردنی دراز سر به سوی انسان برگردانده و نعره می‌کشد.
در نگاه اول نقش آن بی‌شباهت به دایناسورها نیست اما نسل دایناسورها میلیون‌ها سال قبل منقرض شده بودند. حتی موجودی مانند پاراکراتریوم که به این نقش شبیه بوده حدود ۲۰ میلیون سال پیش منقرض شده‌است. آنها پستاندارانی شبیه به کرگدن اما با گردنی دراز و بدون شاخ بوده که تا شش برابر یک فیل آفریقایی وزن داشته‌اند.

احتمال دیگر رابطه این نقش با اجداد اسب‌هاست. در بسیاری موارد نیز سنگ‌نگاره‌ها با اندیشه‌های اسطوره‌ای و انتزاعی کشیده شده‌اند یا بخش‌هایی از بدن حیوان به قصد اغراق‌آمیز و غیر واقعی تصویر شده است. تمام اینها هاله‌ای از رمز و راز را بر نقش‌های تیمره می‌کشند.  
انسان بالدار نقش اسرارآمیز دیگری است که در سنگ‌نگاره‌های کهن جهان پیدا شده است. این نقش در تیمره به شکل انسانی با دست‌های گشوده و بسیار بزرگ و بال‌مانند پیدا شده است. این نقش احتمالا نمادی انتزاعی و سمبلیک است و نه نشان‌دهنده انسان پرنده. اما جالب اینجاست که چگونه برخی نقش‌های سنگ‌نگاره‌ای درست شبیه هم در قاره‌های مختلف جهان تصویر شده‌اند.
مشابه نقش انسان بالدار در تیمره نقش معروفی در پارک ملی یلو ‌استون ایالات‌متحده است که از بومیان سرخ‌پوست حدود ۱۰ ‌هزار سال پیش به‌جا مانده است. امکان ارتباط و تبادل افکار میان اقوام بدوی دوران نوسنگی در فلات ایران و آمریکا وجود نداشته؛ پس چگونه است که در سوی دیگر دنیا آنها نیز نقش مشابهی را تصویر کرده‌اند؟ این تنها نمونه از این شباهت‌ها نیست. شکل‌های هندسی و نمادهای دیگری نیز در سنگ‌نگاره‌های کاملا دور از هم تکرار شده‌اند.

از آمریکا تا اروپا و سیبری در نقاشی‌های غارها و در سنگ‌نگاره‌ها نقش دستی با پنجه باز پیدا شده است که اغلب به تعداد کنار هم نقش شده‌اند. این نقش در تیمره هم وجود دارد. آیا این نمادی کهن از پیمان بستن است؟ بعضی محققان معتقدند این نمادهای یکسان در ذهن انسان پیش از تاریخ به همسانی ژنتیکی ذهن انسان و واکنش‌های آن به محیط اطراف برمی‌گردد و به تجارب و خاطراتی از نسل‌های قبل که در ضمیر ناخودآگاه انسان باقی می‌ماند.
نقش‌هایی شبیه به انسان بالدار یا انسان‌های دیوپیکر و عظیم با شاخک‌هایی بر سر که در تیمره نیز وجود دارند، گاهی نشانه ملاقات هوشمندان فرازمینی با انسان دانسته شده‌اند. اما متخصصان این رشته این باور عمومی را نمی‌پذیرند. وقتی نقش‌ها را در قالب تصاویری انتزاعی و سمبلیک بدانیم شاید به جای تصور موجودات فضایی مفاهیمی اسطوره‌ای و نمادین از زندگی انسان دوران نوسنگی بیابیم.  

وارثان ناخلف
مسیری که از گلپایگان به مزاین خمین می‌رسد و تجمع اصلی سنگ‌نگاره‌های تیمره است، راه قافله‌ها در قدیم بوده و از کنار این رود از گلپایگان به دلیجان می‌رسیده است. وجود بقایای چند قلعه و رباط در منطقه شاهد این ماجراست؛ کتیبه‌هایی از دوران ساسانی و اسلامی که در تیمره پیدا شده نشان دیگری است که این تنگه مسیر رفت و آمد بوده است. متاسفانه امروز نیز این میانبر ارتباطی نظر یک شرکت راه‌سازی را برای انتقال آب‌شرب از کوه‌های لرستان به شهر قم جلب کرده است.
این انتقال آب به ساخت جاده‌ای پهن در مسیر تیمره نیاز دارد که اکنون در حال اجراست. فاجعه شروع شده است و هر روز پیشرفت این جاده بخشی از تمدن این سرزمین و میراث نیاکان ما را نابود می‌کند.
گروه ما خود شاهد نابودی صدها سنگ‌نگاره در تنگ غرقاب گلپایگان در ابتدای تنگه تیمره بود. در حالی که دوستداران میراث فرهنگی سعی می‌کردند بولدوزرها را متوقف کنند این ماشین‌های سنگین در چشم‌به‌هم‌زدنی نقش‌هایی را خرد و نابود می‌کردند که بیش از ۱۰ هزار سال در برابر تمام پدیده‌های طبیعی مقاومت کرده بودند.

متاسفانه در میان این سنگ‌نگاره‌های نابودشده یکی از نقش‌های اسرارآمیز انسان بالدار نیز وجود داشت؛ صخره‌ای بسیار مهم از سنگ‌نگاره‌ها در منطقه تنگ غرقاب و نزدیک به اراضی گوگدی در کنار رودخانه وجود دارد که یکی از شاهرگ‌های آثار تیمره است. این صخره چسبیده به انتهای تپه‌ای است که تخته سنگ‌های سیاه از آن بیرون زده‌اند و به آن «چم‌اسپه» می‌گویند.
در غفلت سازمان میراث‌فرهنگی این مکان هنوز ثبت ملی نشده و درون یک زمین زراعی قرار دارد و این جاده تهدیدکننده از کنار آن عبور می‌کند. علاوه براینکه حفاران قاچاق نیز هر از گاهی به جان آن می‌افتند؛ غافل از اینکه گنجی در کار نیست و از این تمدن پیش از تاریخ چیزی جز نگاره‌هایی بر صخره کوه باقی نمانده است.

کشاورزان محلی نیز با انفجار چند دینامیت در منطقه برای مسطح کردن زمین سنگ تمام گذاشته‌اند و بخشی از نقش‌ها را به هوا فرستاده‌اند. این اتفاقات در حالی می‌افتد که میراث فرهنگی گلپایگان واکنش خاصی نشان نمی‌دهد و دفتر میراث فرهنگی در خمین نیز در حال بررسی است که سنگ‌نگاره‌ها از طبیعت جمع کند و در یک موزه به نمایش دربیاورد؛ بدعتی باورنکردنی به جای تلاش برای حفاظت از این میراث کهن در محل طبیعی آن، به جای حفاظت از منطقه‌ای که می‌تواند نام ایران را در جمع کهن‌ترین سرزمین‌های جهان دوباره زنده کند و درآمد حاصل از ورود هزاران گردشگر و محقق از سراسر جهان را به مردم این منطقه برساند.  
در صخره چم‌اسپه دو کتیبه هم نوشته شده ‌است؛ یکی کتیبه‌ای اسلامی مربوط به قرن هشتم هجری است که هنوز در دیواره صخره در محل طبیعی خود قرار دارد و متن آن مرتبط با کاروانسرایی در این نزدیکی است. دیگری کتیبه‌ای به خط پهلوی است که از دوران ساسانی به جا مانده و چند سال پیش سودجویان آن را کندند و ربودند که با تلاش نیروی انتظامی گلپایگان دستگیر شدند و تخته‌سنگ بزرگ کنده شده و کتیبه‌ آسیب‌دیده آن به دفتر میراث فرهنگی منطقه تحویل داده شد که پس از چند سال هنوز در گوشه‌ای از حیاط مسجد جامع گلپایگان افتاده است.
در بازدیدی که دو سال پیش از آن داشتم غریبانه در بین بیل و فرقان و مصالح ساختمانی روزگار می‌گذراند. تهدید دیگر تیمره آبگیری سد دلیجان است که از همان شاخه قمرود پرآب می‌شود که از میان تیمره می‌گذرد. با بالا آمدن سطح آب نواحی شمال شرقی تیمره را تهدید می‌کند زیرا بسیاری از نقش‌ها نزدیک به سطح فعلی رودخانه‌اند.  
بازدیدکنندگان و تورهای داخلی‌ای هم که کم‌کم بر تعداد آنها افزوده می‌شود، برای تیمره تهدید دیگری به حساب می‌آیند. این آثار هزاران سال فقط تحت اثر عوامل طبیعی بوده‌اند و هرگز طعم تلخ رویارویی با انسان «متمدن» را نچشیده‌اند. راه رفتن روی این سنگ‌ها یا حرکت جمعیت زیاد و بی‌توجه در اطراف تخته‌سنگ‌هایی که به سستی در لبه پرتگاه ایستاده‌اند، پاشیدن مایعات روی نقش‌ها همه تهدیدکننده است. وقت نوشتن این مقاله به همین‌ها فکر می‌کردم.
با اینکه انتشار چنین مقاله‌ای می‌تواند به شناسایی دارایی‌های ایرانیان کمک کند اما نگرانی عمیقی هم وجود دارد؛ اینکه با انتشار آن روزی را ببینیم که روی نقش‌های تیمره با رنگ یادگاری نوشته‌اند و با دشنه به جان آنها افتاده‌اند تا بی‌وجودی نام خود را روی آنها حک کند.
نگرانی نسبت به گردشگران داخلی و رفتار اجتماعی ما با میراث کهنمان همواره وجود داشته است. نمونه‌اش دیوار غارها، کاروانسراها و معابد باستانی است که از یادگاری‌های زشت ما سیاه شده. به‌راستی اگر فرهنگ بازدید از میراثی جهانی همچون تیمره را نداریم بهتر است هرگز به آنجا نرویم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.