عضو هیأتعلمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به این دیدگاه که پس از انقلاب مشروطه تمامی لایههای جامعه از جمله معماری با گسست مواجه شده تصریحکرد: برخی معتقدند این گسست یا تغییر جهت امروز ما را به اینجا رسانده که تقریبا هیچ بخشی از جامعه از وضعیت معماری و شهرسازی ایران ابراز رضایتمندی نمیکند و در بسیاری از تریبونها، معماری و شهرسازی محکوم به این است که راهش را گم کرده و متوجه سرمایه گرانقدر میراثفرهنگی در این حوزه نیست.
به گزارش نشریه الکترونیک جهان گردش به نقل از روابطعمومی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری، علیرضا قلینژاد پیربازاری که در نشست تخصصی میراث معماری معاصر ایران سخن میگفت، با بیاناینکه بحث معماری معاصر ایران طبیعتا با فراز و نشیبهای بسیاری مواجه است گفت: برخی به این قائلاند که ما با شروع انقلاب مشروطه و تغییر دیدگاه در همه لایههای جامعه از جمله لایههای فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی و به طبع آن زمینههای مختلفی که شهادت میدهند بر این لایههای مختلف از جمله معماری با گسستی مواجه هستیم.
او تصریحکرد: این گسست یا تغییر جهت امروز ما را به اینجا رسانده که تقریبا هیچ بخشی از جامعه از وضعیت معماری و شهرسازی ایران ابراز رضایتمندی نمیکند و در بسیاری از تریبونها، معماری و شهرسازی محکوم به این است که راهش را گم کرده و متوجه سرمایه گرانقدر میراثفرهنگی در حوزه معماری و شهر سازی نیست.
به گفته این عضو هیأت علمی، برخی دیگر هم این تغییر و تحولات را طبیعی میانگارند و آن را هماهنگ با سایر زمینههای فکری اندیشهای و یا فرهنگی اجتماعی قلمداد میکنند در نتیجه بسیاری از معماران در این دوره آثاری را از خودشان عرضه و در تریبونها از آثارشان دفاع میکنند و هیچ احساس نگرانی هم در آنها وجود ندارد.
قلینژاد با بیاناینکه یکی از بزرگترین مشکلات این دو نگاه و تقابل آنها در حوزه دانشگاه و حوزهای که میبایست معماران آینده پرورش بیابند خودش را بیشتر عرضه می کند افزود: با نگاهی به خروجی دانشگاههای کشور در طرحهای پایانی کاملا این دو نوع رویکرد رو میبینیم، البته هر کدام از آنها هم لایههای متنوعی دارند، یعنی چه نزد آن کسانی که قائلند به حفاظت از ارزشهای میراثمعماری و شهرسازی در دوران معاصر و همین طور کسانی که قائل به این هستند که آنچه که ما امروز به عنوان معماری معاصر میبینیم علیرغم همه ابراز نگرانیهایی که میشود دامنه منطقی امتداد معماری گذشته ما است و از این بابت نباید ابراز نگرانی کرد.
او افزود: به هر تقدیر اهمیت این موضوع به حدی است که ما مداوم در حوزه های دانشگاهی با مقالات، سخنرانیها و پایان نامههای مقاطع مختلف که این موضوع را دست مایه فعالیت فکری قرار دادند مواجه هستیم.
در ادامه این نشست، شیما بکاء فارغ التحصیل رشته مطالعات معماری ایران با اشاره به مقالهاش با عنوان «پرسش از انگاره گسست در اندیشیدن به معماری معاصر ایران است» به بیان اندیشه وارتان هومونیسیان در این موضوع پرداخت.
او، گسست را یک پدیده تاریخی خواند و به بیان چند نقل قول از افراد برجسته معماری و صاحبنظران این حوزه از جمله آرتور پوپ مورخ و هنرشناس آمریکایی، پرویز رجبی، محمد کریم پیرنیا، سیروس باور، سید محسن حبیبی و … پرداخت و گفت: وارتان معتقد است ما یک میراث گرانبها از معماری گذشته داریم ولی این میراث گرانبها برای عالم نوین امروز کافی نیست و معماری در قرون اخیر رو به انحطاط گذاشته است و معماران و استادان قدیم جای خودشان را به افراد بیاطلاع بیسواد و فاقد سلیقه معماری دادند که آنها مسئولین این انحطاط هستند.
بابک افشار معمار و پژوهشگر نیز در ادامه این نشست گفت: انگاره گسست به عقیده من خیلی کلیدی است زیرا تمام پرسشهای ما در رابطه با هویت و جایگاه معماری تاریخی که مدام به طور اجباری و گریز ناپذیر در نسبتی با معماری معاصرمان قرارش میدهیم و به این بحث میرسیم که این میراثفرهنگی چطور قرار است که هویت ما را متحول و اوضاع معماری ما را بهتر بکند، مانند لولایی است که این در را مدام باز و بسته میکند، در نتیجه خود این مفهوم به نظر من یک مفهوم کلیدی است.
او افزود: نهاد متولی میراثفرهنگی امروز در دو نقطه در دو پرسش با مسئله معماری معاصر درگیر میشود؛ یکی بحث میراث معماری معاصر و دیگری بحث تحقق و هویت که این دو را نباید با هم خلط کرد.

بدون دیدگاه