مصاحبه با استاد محمدعلی جدیدالاسلام عکاس مستند اجتماعی و مجموعه دار اهل تبریز در حاشیه نمایشگاه عکس و گنجینه او در برج آزادی تهران
گزارش و مصاحبه از حمیدرضا قاسمی نژاد مدرس گردشگری و تور لیدر
به نام حضرت دوست
“ما نمانیم و عکس ما ماند، گردش روزگار برعکس است”
نشریه الکترونیک جهان گردش– وقتی با پیشکسوتان عرصه هنر ،این پاره های تاریخ ساز صحبت می کنی ،گوئی سواربرمرکبی شده ای تاازهزارتوی زمان عبورکنی .مرزهای خاطرات رادرمی نوردی تابه وسعت بی انتهایی برسی که سرشاراز عشق است ومعرفت .به دیدارآقای دوربین رفتیم .
استادمحمدعلی جدیدالاسلام عکاس قدیمی ومالک گنجینه ای ازقدیمی ترین ونفیس ترین دوربین های عکاسی که درموزه همکف برج آزادی مدتهاست به نمایش درآمده است .آلبوم خیس خاطراتش راورق زدوخاطرات محبوس درکاغذرا رویا گونه برایمان به تصویر کشید.
باچشمانی اشکباراز عشق به وطن گفت واز سفرهایش به قصد عکاسی وعکسهایش درسفر.از استقبال کم نظیر مردم ازموزه وعطش نسل جدید برای استمراراین پانتئون عکاسی .
حمیدرضا قاسمی نژاد
لطفا ازخودتان بگوئید وازنقطه آغاز علاقه مندی به هنرو عکاسی بفرمائید ؟
محمدعلی جدیدالاسلام هستم .متولد 18فروردین 1331درمحله انگج تبریز بدنیا آمدم .پدربزرگم ازعکاسان بنام تفلیس گرجستان بود که درایران دلباخته یک دخترمسلمان شد وبخاطراوبه ایران مهاجرت کرد وعکاسخانه ای دایر کرد.
پدرم به لحاظ اینکه رهرو ایشان باشم ،هنگامیکه ششم ابتدائی راتمام کردم من رابرای کارآموزی به آقای احمدکیا بخت درعکاسی هلیبد تبریز معرفی کرد.
درتعطیلات تابستان با همان 5تومان مزد کارآموزی بعداز5هفته اولین دوربین عکاسی را که یک آلکا کلیک بود تهیه کردم .فرداصبح ازذوق ،برادرم راازخواب بیدارکردم وبه اتفاق دوستم به کوچه بردم واولین عکس راآنجاگرفتم. دوستم درزیر عکس برایم نوشت :”ایستادیم ،عکس گرفتیم زیربارانهاوهلهله ها،تونیامدی ومن سایه داشتم درعکس نیفتادم .”
این علاقه مندی باعث شدکه دوستان وبستگان برای عکاسی به من مراجعه کنند ومن ترغیب شدم برای خرید تجهیزات بهترو کارآمد تر، لذارفتم ویک دوربین لایکا 135تهیه کردم وبعدازآن لوبیتل .
پس ازمدتی به خواسته مدیر عکاسی هما که ازعکاسی های قدیمی وبنام تبریز بود برای همکاری وهمچنین یادگیری رتوش وپزیتیو به آنجا نقل مکان کردم وتوامان درعرصه های دیگر هنری ازجمله نقاشی نیز تحت آموزش قرارگرفتم بطوریکه بسیاری از آثارعکاسی ونقاشی هایم را بعنوان کادو به بستگان هدیه می کردم .
پس ازدبیرستان درکنکورشرکت کردم ودررشته علوم اجتماعی پذیرفته شدم ولی بعلت اینکه علاقه ای نداشتم انصراف دادم .باتوجه به یکسال فرجه تازمان اعزام به خدمت سربازی تصمیم گرفتم عکاسی کنم . این یکسال نقطه عطفی درزندگی من بودو نقش به سزایی درسرنوشت کاری من داشت .چرا که درنمایندگی کانن مشغول به
کارشدم باهفته ای سیصد تومان وازهمانجا بالطف آقای سعیدی مدیر نمایندگی یک دوربین F1کانن را خریداری کردم که سرفصل جدیدی درزندگی هنری من بازشد وباعث شد عکاسی مستنداجتماعی ،آثارتاریخی وطبیعی را بطور جدی پیگیری کنم وسفرهایم به نقاط مختلف ایران آغازشد.
سوژه های عکاسی مستند-اجتماعی بیشتر درچه زمینه ای بود؟
ازمهرماه 57به تهران آمدم تادر انستیو ی تربیت مربیان تحت آموزش قرارگیرم برای تدریس رشته هنر دروزارت آموزش وپرورش.
اوایل انقلاب بود ،باآغازتظاهرات خیابانی ،من هم دوربین به دست ازتظاهرات وشکل گیری اولیه انقلاب عکاسی ومستند سازی کردم من جمله حوادث میدان ژاله ونمایشگاهی هم دراین زمینه درانستیتوترتیب دادم .
ایده نمایشگاه عکس ازهنرمندان آذربایجان ازکجا شکل گرفت ؟
سال 63یکی از دوستانم به آتلیه من درتبریزآمد.شخصی را که همراهشان بود به من معرفی کرد ، استاد علی سلیمی آهنگساز ترانه آیریلیق بودند که برای عکس پرسنلی پیش من آمده بودند.ایشان پیشنهاد دادندکه طی هماهنگی ازهنرمندانی که می شناسند عکاسی کنم ،این پروژه ای شد با 50عکس 40*30ازهنرمندان آذربایجان که منجر به پرپائی نمایشگاه وکتابی تحت عنوان چهره های آذربایجان . بعدها کتابی نیز منتشر کردم باعنوان یاران مشروطه که حاصل اهدای مجموعه نگاتیوها وشیشه های استادناصری است که توسط فرزندان آن بزرگواربه من امانت سپرده شد.مجموعه ای نفیس وارزشمندازمشروطه وقاجار.
تاثیر عکاسی درگردشگری ، سفر بادوربین لذت سفر ونگاه پشت ویزور دوربین ،اینها همه ازمزیت های عکاسی است ،ازسفرهایتان بگوئید؟
آقای تقی زاده وهدایی پیش من آمدند وتعدادی ازعکسهای من را هم به میراث فرهنگی دادند وتعدادی به موزه های متفاوت ومن تشویق شدم تاسفرهائی به نقاط بکر وکمتر شناخته شده چه ازمنظر تاریخی وچه طبیعی داشته باشم ونادیدنی هارا برای عامه مردم بصری ودیدنی کنم. دراصل طبیعت وتاریخ را به منزل های مردم آوردم .
مسجدکبود،شاه گلی (ایل گلی )،آسیاب خرابه وآبشار ،کلیسای سنت اسپتانوس ،نمازخانه چوپان و….ره آورد این سفرها شد؛مجموعه عکسهای تاریخ وفرهنگ وطبیعت آذربایجان .
هرهفته درسفربودم ،گاهی سفرمی رفتم که عکاسی کنم وگاهی بهانه خودسفربود ودوربین جزوجدائی ناپذیر زندگی وهمراه همیشگی من ،پس لحظه ها راثبت می کردم .
سفربرای یک عکاس لذت بخش ترواثربخش تر وخاطره برانگیز تراست .
برسیم به مجموعه دوربین هایی که جمع آوری کردید.ایده موزه دوربین های عکاسی از چه زمانی شکل گرفت وروند جمع آوری چگونه بود؟
وقتی عکاسی خودم رادایر کردم یک ویترینی تهیه کردم که دوربین ها وعکسهای قدیمی را داخل آن قرار دادم . زمانی که نگاه مشتاقانه مردم به دوربین هاوعطش جوانان به لمس ودست گرفتن وکسب اطلاعات آنها رادیدم ، ایده جمع آوری دوربین های شناسنامه دار که به نوعی سیر تحولی درعکاسی درایران رانیز روایت میکند به ذهنم خطور کرد.
ببینید مردم فرهنگ وتاریخ وطنشان رادوست دارند.این عشق راباید شعله ور کنیم .من بارها شرایطی برایم پیش آمد که مهاجرت کنم ولی من اینجا ریشه در خاکم .من اینجاتانفس باقیست می مانم .(بابغض وچشمانی اشک بار)من این موزه رابرای هم وطنانم تهیه کردم .
وقتی تعداددوربین ها بیشترشد ازسازمان میراث فرهنگی خواستم مکانی دراختیارمن قراردهند برای نگهداری دوربین ها که مساعدت نمودندواولین مجوز موزه های شخصی را بنام من ثبت کردند .
ابتدادرموزه سنجش سالنی اختصاص دادند که باهفتاددوربین آنجاراتجهیز کردم وبااستقبال خوبی مواجه شد .سپس باتوسعه وتعدد دوربین ها دریکصدمین سالگرد بلدیه تبریز دوربین ها با 50قطعه عکس 70*50از آثارم درنمایشگاه بین المللی تبریز درغرفه ای اختصاصی به معرض دیدعموم قرارگرفت .
یک زمانی آقای نوین شهرداروقت تبریزآمدندودوربین هارادیدند دستوردادند زیر زمین شهرداری را محیا کنند برای تغییرکاربری به موزه .این فرآینددوماه طول کشید وباکمک برادرم ودیگر پرسنل ،دوربین های من وبرخی هدایای شهرداری را درغرفه ها مستقر کردیم ،که بعدها بادرخواست شهردار دوربین ها به آنجا اهدا شدتا ماندگار وابدی شوند.البته یکسال بعد یک چک 15میلیون تومانی به من تقدیم کردند.
لطفا ازانتخاب برج آزادی بعنوان نمایشگاه دوربین بفرمائید؟
یک روز با مدیرباسابقه ودوست وهمسفر قدیمی ام آقای سیدعباس عظیمی که به تازگی به برج آزادی منتقل شده بودند ملاقاتی داشتم .پیشنهاددادند که فضای همکف برج آزادی را تخصیص بدهیم ومن قبول کردم وایشان بابنیاد رودکی مذاکره ای انجام دادند طی یک توافق نامه ی چند ساله مقررشد فضای کنونی تبدیل به موزه دوربین های عکاسی شود وازمحل فروش بلیت ها 20درصد به من تعلق بگیرد.
درموردقدیمی ترین دوربین موزه سخن بگوئید ،ازکجا تهیه شده است ؟
این دوربین متعلق به لوئیجی مونتابونه عکاس قدیمی ایتالیائی است که باآن ارگ قدیمی تبریز راعکاسی کرده است .ایشان آن را به یک عکاس ارمنی بنام اصلان هایراپتیان دادند که من ازوراث ایشان تهیه کردم .
تمام دوربین ها ازهزینه حقوق بازنشستگی آموزش وپرورش خودم تهیه کردم وجهی که ازاین موزه به من تعلق میگیرد،مبلغی نیز از خود اضافه میکنم تادوربین های جدید به موزه اضافه شود.
قرارشد که خاطره ای از عکاسی ازاستادشهریار برایمان بفرمائید.
انتشاراتی درتهران قصدداشت کلیات استادشهریارراچاپ کنند.استادباآقای نخجوانی دوست بودند .ایشان ازمن خواستند تاازاستادعکاسی کنم برای چاپ درکتاب جدید .لذا تلفن من را به استاد شهریاردادند،5دقیقه نشده بود که تلفنم زنگ خورد.دیدم خوداستاد شهریاراست .گفت :”آقای محمدعلی قرارشده است شما از من عکاسی کنی ” خلاصه قرارفرداصبح راگذاشتیم ومن باکلی تجهیزات منزل ایشان رفتم .اتفاقا خیلی سرحال بودند ومدلهای متفاوت باپوستین وکلاه وکاپشن عکس گرفتیم وفرستادیم برای ظهور .فردای آنروز زنگ زدندواعلام کردن د بیا وببین عکسها خراب شده وازدوطرف نوردیده است .رفتم ومتوجه شدم شاگرد عکاسی هنگام ظهور خطا کرده است ونگاتیوها را سوزانده است ،ازطرفی استادشهریارهم مدام تماس می گرفتند ومیخواستند عکسها راببینند .درآخر مجبور شدم حقیقت را به ایشان بگویم .منتظرپرخاش وعصبانیت استاد بودم که باکمال تعجب استادباخنده گفنت جانین ساغ اولسون (جانت به سلامت ) بیا ودوباره بگیر .باآرامشی که استاددادند دوباره باتجهیزات به منزلش رفتم وعکسهای جدید گرفتم وخودم چاپ کردم .وباعث رفاقت ودوستی من بااستادشهریارشد.
بادرنظر گرفتن مشاهدات وآمار ورودی استقبال ازموزه خوب بوده است ؟
روزی نیست که مردم پیش من نیایند وازمن درخواست تداوم وبه روز آوری این موزه رانداشته باشند.استقبال عالی جوانان ،انرژی مضاعفی به من داده است تاتمام تلاشم رابرای حفظ این موزه داشته باشم وکلام آخر…
وحال که این وظیفه خطیر بردوش ماست . نگذاریم این موزه که به همت بزرگ مردانی که درسکوت قلبشان برای جاودانگی ایران عزیزمان می تپد ، نادیده گرفته شود .چراکه این عکسها ودوربین هاریشه درتمدن وفرهنگ وطن عزیزمان داردوذخیره ای است برای نسل های آینده .
عکسها از: سعیده حکیم الهی و آرشیو خود استاد
بدون دیدگاه