نادیا نصرت پور
فایده سفرنامهها این است که ما را با شیوه برگزاری جشنها وآیینها بویژه نوروز و دیگر رسوم جامعه ایرانی، ویژگیهای طبیعی واقلیمی، تجارت، اقتصاد و اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در آن سالها آشنا میکند و «مادام کارلاسرنا» در سفرنامهاش بادقت زنانه به جزئیات میپردازد و نکاتی را که از دید سیاحان دیگر دور بوده بررسی کرده و محافل زنانهای را که دیگر سیاحان مرد به آن راه نداشتهاند به تصویر کشیده است. او اولین زن جهانگرد ایتاللیایی است که در نوامبر 1877 مصادف با سی امین سال سلطنت ناصرالدین شاه از راه دریای خزر به ایران آمد.
کارلاسرنا درسال 1294 پس از سیر و سیاحتی خستهکننده در قفقاز به شهر باکومیرسد و بیمار میشود. چون ضعف مزاج مانع بازگشت او به اروپا میشود، بار دیگر راه تفلیس را در پیش میگیرد و برای رهایی از هوای ناخوش باکو و بازگشت سلامت٬ مصمم می شود که به سواحل ایران که هوایش شبیه «ناپل» ایتالیاست سفر کند. وی در اواسط دوره ناصرالدین شاه به ایران میآید و راجع به ایران از جمله مراسم نوروز مطالب بسیاری را درسفرنامه خود منعکس میکند.
مراسم عید نوروز در مشرق زمین
«مراسم عید در مشرق زمین بعد از غروب آفتاب آغاز میشد. شب نوروز تعداد زیادی از درباریان صاحب نام، برای عرض شادباش به قصر شاه رفته بودند، ولی به آنان خبر داده شده بود که فردای آن روز مراسم برگزار نخواهد شد. در دربار برای هر کاری با منجمان مشورت میکردند. شاه در مورد عید از منجم باشی نظر خواسته بود و او به علت نزدیکی ستارهها روز دوم نوروز را برای برگزاری مراسم٬ مناسب تشخیص داده بود. مردم تهران از اینکه سلام نوروزی به یک روز بعد افتاده بود، شگفت زده شده بودند. ولی به زودی شگفتی آنها به خوشحالی گرایید، زیرا آنها باران سیلآسایی را که در اولین روز سال در تهران باریدن گرفته بود به چشم دیدند. این رویداد باعث شد مردم بیشتر به مساله غیبگویی، پیشگویی و رمالی اعتقاد پیدا کنند. در نوروز آن سال {1295ه-ق22مارس1878} به عنوان اولین روز سال و آغاز بهار، روز دوم فروردین اعلام شد. به همان اندازه که روز گذشته آسمان عبوس و گرفته و ابری وگریان بود، روز دوم فروردین هوایی آفتابی٬ دل انگیز و باطراوت بهاری٬ نوروز مردم را در تهران غرق در شادی و سرور کرد.» اینها خاطرات مادام کارلاسرنا در اولین سفرش به ایران بود.
جشن سال نو در قصر شاه
مادام کارلاسرنا درباره مراسم جشن سال نو در قصر شاه گفته: «من برای شرکت در مراسم دعوت شده بودم . همه٬ زیباترین لباسهای خود راپوشیده بودند. در واقع مردم باور داشند که پوشیدن لباس نو خوشبختی میآورد. تعداد زیادی از جمعیت کلاههایی برسرگذاشته بودند که برای این مراسم خریداری شده بود. من عبور نمایندگان خارجی را که همگی با لباسهای رسمی و شکوه و شوکت خاصی برای شرکت در جشن نوروزی میرفتند به چشم دیدم. فراشان سینیهای پر از شیرینی که روی آنها با روپوش زربفتی پوشیده شده و روی سرشان گذاشته بودند به هرسو در رفت وآمد بودند. عدهای با چادرهای نو از کنار من میگذشتند. جلای کفشهای ساغری سرخ، زرد، آبی و سبزرنگ آنان داد میزد که برای اولین بار است آنها را میپوشند. کودکان با موهای حناییرنگ و دست و ناخنهای حنازده٬ خود را برای عید آراسته بودند. در وسط پیادهروها تعدادی سوار به همراه فراش و جلودار، به عیددیدنی بزرگترهای خانواده و قوم وخویشهای خود میرفتند. چون در ایران مانند اروپا عادت دید و بازدید سال نو سخت مرسوم است. این مرکب سواران در راه گاهی با کالسکههای زهوار دررفته اعیان و اشراف ایرانی و گاهی با دم و دستگاه مجلل سفیران بیگانه٬ تلاقی میکردند.»
تعارفات ومراسم دید وبازدید
کارلاسرنا میگوید: «ایرانیان اگر بخواهند به دیدن کسی بروند، از یک یا چند روز پیش بسته به درجه صمیمیتی که میان آنهاست، وقت دیدار را خبر میدهند. آنگاه در موعد مقرر به خانه او میروند. ابتدا از سوی فراشها مورد استقبال قرار میگیرند و اسبها را به جلودار میسپارند، سپس مهمان به همراه خدمتکاران از دالانهای تنگ و تاریک و چندین حیاط تو در تو گذشته و به قسمت اتاق پذیرایی راهنمایی میشدند. درآستانه اتاق٬ کفشها را از پا درمیآورند و بعد از چندین بار خم و راست شدن و تعظیم٬ درجایی مینشینند. عباراتی که به عنوان تعارف به کار میبرند، بسیار چاپلوسانه و اغراقآمیز است مثل «شما به منزل خودتان تشریف آوردهاید» و «اینجا متعلق به جنابعالی است.» شاخصترین فرد کنار صاحبخانه مینشیند و نوکرهایش میایستند. مهمان اصلی شروع به صحبت میکند و با جمله «انشاالله که دماغ عالی چاق است» جویای سلامت میزبان میشود. میزبان و مهمان مرتبا به هم میگویند «خداوند سایتان را از سر ما کوتاه نکند» وتعارف پشت تعارف تکرار میشود.»
کدبانویی زنان ایرانی
کارلاسرنا مینویسد:خانم های ایرانی درتهیه مربا وشیرینی سلیقه خاص وطولانی دارند .اغلب اوقات وقتی که آنها برای دیدار کسی می روند،به عنوان ابراز محبت مقداری ازشیرینی های دست پخت خود را از پیش می فرستند.خدمتکاران ،آنها را درسینی هایی که روی آن روپوش قلا ب دوزی انداخته شده است به خانه دوست مورد نظر می برند.
حمام های عمومی
در گرمابه ها تنها استحمام نمی کنند بلکه به انواع آرایش وپیرایش دست می زنند .از جمله موی سر وریش را به کمک سلمانی هایی که وابسته به تشکیلات حمام اند با حنا رنگ می کنند.حمام برای بسیاری از زنان مرکز تجمع است .در آنجا با هم به گفتگو واختلاط می پردازندوتازه ترین رویدادهای شهر را با یکدیگر در میان می گذارند.آنها اغلب نصف روز را در آنجا به سر می آورند،شربت می خورند یا با ساز وآواز وقت را می کشند.
بازار
کارلا می گوید:من براحتی به بازار می رفتم ،همه خوش برخورد ،خندان رو ،پر تحرک وپر جنب وجوش اما یاوه گو ودهن لق بودند ولی من از آنها کوچکترین شرارتی ندیدم .اونقل می کند که نوکر یا کلفت خانه هنگام خرید اجناس ماجراهای اتفاق افتاده در خانه را برای دکان داران نقل می کند واز این بابت هم به دلیل خبری که در اختیار مغازه دار قرار می دهد وهم به دلیل خرید ثابت مایحتاج بانو یا آقای خود از آن مغازه دار طبق قراردادی ناگفته از وی پورسانت می گیرد.دستمزد بابت انتشار خبرهایی که به مجرد ورود به بازار ،دیگرنه سری است ونه قابل احترام.در آنجا اسرار اندرونی ها ودسیسه ها دهان به دهان گفته می شود.
تاسیس مطبوعات
از نکات مهم در حکومت ناصرالدین شاه تاسیس مطبوعات است که در سفرنامه مادام کارلا سرنا شرح مفصلی از وضعیت بغرنج رسانه ها در ایران آمده است.اوحدود 150سال پیش می نویسد:درهمه جا مطبوعات صدای افکار عمومی است .آنها اجحافات را مورد انتقاد قرار می دهند،از افکار جدید دفاع می کنند وبه پیروزی حقیقت مد د می رسانند.او از روزنامه آزادی خواه ایرانی وفرانسوی زبان وطن نام می برد که یکروزه پژمرده وپرپر می شود زیرا شاه از آزادی زبان تاب نیاورد.اوبه فرهنگ ایرانی بسیار احترام می گذارد. با سبک وشیوه زندگی زن ایرانی در عهد ناصری آشنا می شود.از خوراک وطعامشان می خورد ومی نوشد وبه سبک زنان قاجار آرایش می کند واز خشونتی که در حق زنان ایرانی می شود غافل نمی ماند.
رودبار در سفرنامه کارلاسرنا
یکی ازخرم ترین وباصفاترین نقاط ایران رودبار است که از رودخانه سفیدرود آبیاری می شود واطرافش پر از باغ ودرخت است .اومی گوید محصول عمده رودبار زیتون است وروغن آن به روسیه صادر می شود.درنزدیکی های رودبار معادن آهن وزغال سنگ استخراج نشده وجود دارد.اهالی این این منطقه از رفاه نسبی برخوردارند.پوشاک مردها با لباس روستاییان حوالی تهران ویا مازندران کاملا متفاوت است.به علت رطوبت مردم لباسهای پشمی قهوه ای سوخته ای می پوشند که توسط زنان بافته می شود.اواز یک عروسی می نویسد :مراسم عروسی معمولا از 3روز تا چند هفته بسته به موقعیت خانوادگی عروس وداماد ادامه می یابد.جشن حنابندان ،حمام رفتن ، آخرین روز عروسی و بردن عروس به خانه داماد وبردن جهیزیه عروس .زنان صورت خود را می پوشانند.خال کوبی آبی رنگ روی بازوان وپاها ،میان زنان طبقه متوسط بسیار رایج بود.آنها کودکان خویش را از سنین پایین باسوزن هایی که در دوده نفت خام ،سیاه شده بود ،خال کوبی می کردند.
انزلی از نگاه کارلا سرنا
انزلی نظاره گاهی است که طبیعت نقشهای بدیعی در آن آفریده است.آب وهوا وآسمانش یادآور شهر {ناپل ایتالیا}است.میوه گل وگیاهش در حد وفور است .باغهای زیبایی دارد که در دیوارهای بلند محصور است.درختهای نارنج وپرتقال خانه ها در بلند ی با بلوط وسپیدار رقابت می کند. روزی که به دیدن یک خانواده محلی رفته بودم ،یکصد زن را دیدم که به دور درخت نارنج وبوته گل سرخ گرد آمده بودند وبرگهای گل سرخ را برای تهیه گلاب وبهار نارنج را برای مربا می چیدند.
او در مورد زنان می نویسد :
لباس متحد الشکل زنان ایرانی در خارج از خانه ،گشتی های پارویی شهر ونیز را به یاد می آورد.زنان در هر شرایطی که باشند بدونه استثنا خود را در چادر آبی پر رنگ می پوشانند.شلواری گشاد وپاها را با جوراب می پوشانند.کرباس سبز وآبی وخاکستری یا قرمز وکفش سرپایی لباس آنان را تکمیل می کند.در اندرون زنها کمتر می نویسند وکم کتاب می خوانند.کتاب وقلمدان جای خود را به وسایل دیگری از قبیل آیینه وسرمه دان داده است.همین بیسوادی گسترده زنان را از نیروی بزرگی که می توانستند برای دگرگونی وضعیت خویش فرا چنگ آورند،محروم میسازد .
مادام کارلا سرنا
اولین زن جهانگرد ایتاللیایی که در نوامبر 1877 مصادف با سی امین سال سلطنت ناصرالدین شاه از راه دریا ی خزر به ایران آمد.نخستین ملاقات این بانو با ناصرالدین شاه در پاریس صورت گرفته است.بنابراین قبل از سفر به ایران ونوشتن سفرنامه اش،ناصرالدین شاه با فرهنگ اروپایی آشنایی داشته است.به همین سبب شاه نسبت به انتقادات وبدگویی های مادام کارلا سرنا تاب آورده است.او با انتقادهایی کاملا شفاف از فساد ونوکر صفتی ساختار دیوان سالاری ناصرالدین شاه یاد کرده است .اودرشهر تهران از زندانهای خانگی دیدن کرده است .در خانه افراد عادی ساکن شده ومی گوید:زندانها به چند دسته تقسیم می شوند.تعدادی از زندانها که از همه بیشتر است مربوط به شخصیتهای بلند پایه است که در خانه مسکونی خود زندان دارند.هر ایرانی صاحب نام خیال می کند که اگر شخصا افرادی را محاکمه ومجازات نکند ،مقام اجتماعی وی تنزل پیدا خواهد کرد.
نوروز به عنوان جشن کهن وباشکوه ایرانیان باعث بررسی نوشتارهای جهانگردان خارجی بوده وهست .فایده سفرنامه ها این است که ما را با شیوه برگزاری جشن ها وآیین ها بویژه نوروز ودیگر رسوم جامعه ایرانی ،ویژگی های طبیعی واقلیمی ،تجارت ،اقتصاد واوضاع سیاسی واجتماعی ایران در آن سالها آشنا می کند وکارلا سرنا در سفرنامه اش بادقت زنانه به جزییات می پردازد ونکاتی را که از دید سیاحان دیگر دور بوده بررسی کرده ومحافل زنانه ای را که دیگر سیاحان مرد به آن راه نداشته اند به تصویر کشیده است ./ آرشیو مطالب نشریه دیار آشنا
بدون دیدگاه