ضرورت مفهوم پردازی دقيق و آثار اقتصادی آن در مديريت مقصدَ

دکتر آرش قهرمان

نشریه الکترونیک جهان گردش – مدیریت شهری  و مدیران استان بر اعلام تعداد گردشگران متمرکز هستند و در برنامه‌ریزی‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و پیش‌بینی‌های  خود فراوانی گردشگران را مورد توجه قرار می‌دهند. به شکلی که  گمان می کنند هرچه تعداد زائران و گردشگران آن شهرافزایش یابد، آورده اقتصادی بیشتری برای شهر به دنبال داشته و نیاز به الزامات برنامه‌ریزی بیشتری نیز ایجاد می‌شود؛ در حالی که چگالی گردشگری مقصد ؛ شاخص دقيق تری برای برنامه ريزی می باشد .

چگالی گردشگری يعنی تعداد گردشگران در واحد زمان  در يک مقصد مشخص . بنابراين حاصل برهمکنش دو متغير تعداد مسافران و ميانگين مدت اقامت  ايشان است .

با توجه به شرایطی که جامعه در چند سال اخیر تجربه کرده است ، سهم سفرهای برون استانی در سبد مصرف خانوارها کاهش یافته است. از طرفی دیگر به سبب فراگیر شدن سفر به وسیله خودروهای شخصی به عنوان الگوی رایج حمل‌ونقل بین‌شهری در سفرها، سبک سفر خانواده‌ها نیز تغییر کرده است. به گونه‌ای که در گذشته سفرها عمدتا تک‌مقصدی بوده است، در حالی که امروزه اغلب سفرها به صورت چند مقصدی انجام می‌شود.

بنابراین سبک سفر در سال‌های اخیر به سمت سفرهای چندمقصدی تغییر پیدا کرده و این موضوع  در کنار ساير متغير ها ، باعث شده است مدت اقامت در یک مقصد کاهش پیدا کند. مناسبتر اين است که مدیران شهری چگالی گردشگری در شهر شان را مورد توجه قرار دهند. یعنی واقعیت اقتصادی و اقتضائات برنامه‌ریزی بر اساس اثر همزمان تعداد و میانگین مدت زمان اقامت زائران و گردشگران ایجاد شود. به عنوان مثال اگر ۲۰ میلیون زائر به طور میانگین پنج شب در مشهد اقامت داشته باشند، ۱۰۰ میلیون نفر ـ روز زائر خواهیم داشت و اگر همین تعداد ۲۰ میلیون نفر، به طور میانگین سه روز اقامت داشته باشند، ۶۰ میلیون نفر ـ روز اقامت خواهیم داشت، بنابراین با تعداد ثابت گردشگر يا زائر، شرایط اقتصادی، برنامه‌ریزی و مدیریتی متفاوت خواهد بود.

به این ترتیب تعداد زائران و گردشگران به تنهایی متغیر اصلی محسوب نمی‌شود و چگالی گردشگری در مقصد نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در واقع چگالی، حاصل برهم‌کنش تعداد زائر يا گردشگر و مدت زمان اقامت آن‌ها در مقصد زيارتی و يا گردشگری است.

البته مهمتر از اين مفهوم چگالی گردشگری مصرف گرا در يک مقصد است . و آن گردشگرانی است که امکان و تمايل دارند  از خدمات سفر بيشتر  استفاده می کنند . گردشگری مصرف گرا در مقابل گردشگری معيشتی قرار دارد . در گردشگری معيشتی ، انجام سفر با حداقل هزينه اصالت پيدا می کند در حاليکه در گردشگری مصرف گرا ، کيفيت سفر و بهره مندی از خدمات سفر اصالت بيشتری دارد .

این موضوعات در راستای افزایش دقت در واقعیت‌های گردشگری بیان می شود. زیرا برای مدیریت شهری مناسب و بهتر ،باید مفاهیم دقیق‌تر و کابردی‌تری در راستای ساماندهی حوزه گردشگری شهر مشهد مورد استفاده قرار گیرد.

خلاصه يادداشت

در مديريت مقصد ،”فراوانی تعداد  زائران و گردشگران” به تنهایی  متغیر اصلی در برآوردهای اقتصادی و برنامه ریزی های مدیریتی محسوب نمی‌شود .

در گام نخست  “چگالی گردشگری مقصد ” از اهمیت  برجسته تری برخوردار است.

چگالی گردشگری حاصل برهم‌کنش تعداد زائر يا گردشگر و مدت زمان اقامت آن‌ها در یک مقصد زيارتی و يا گردشگری است. به عبارتی ديگر تعداد گردشگر در واحد زمان است.

در گام دوم  مفهوم‌پايه ای تر ” چگالی گردشگران مصرف گرا “در يک مقصد است . و آن سهم گردشگران پرمصرف به کل گردشگران در واحد زمان است.  گردشگرانی که انگیزه ، توان و امکان استفاده بیشتر از خدمات سفر در همان مقصد را دارند؛ اثر توسعه ای بيشتری را برای مقصد به همراه خواهند داشت .  لازم به ذکر است گردشگری مصرف گرا دربرابر گردشگری معيشتی است . در گردشگری معيشتی اصالت بر به حداقل رساندن هزينه های سفر است ./ پایان

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.